صعود و سقوط روحانی؛ چرا و چگونه روی داد؟
رای دوباره مردم ایران به حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، یک پیام روشن داشت و آن رضایت نسبی از عملکرد دولت اول روحانی و امید به تداوم بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور بود.
کاهش تورم (یک رقمی شدن تورم)، توافق برجام و توفیق دولت در پیشبرد سیاست تنشزدایی در نظام بینالملل، افزایش سرمایهگذاری خارجی، گشایش نسبی در فضای سیاسی و اجتماعی، محبوبیت حسن روحانی را در ۱۳۹۶ به اوج رساند تا دوباره رای مردم را از آن خود کند، اما هرچه به پایان دولت نزدیک میشویم، همزمان با سقوط شاخصها اقتصادی، اجتماعی، به نظر میرسد محبوبیت او به کمترین میزان در طی ۷ سال گذشته رسیده است.
بالا و پایین شاخصها بین ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹
۱. تورم
در فهرست ۱۰۰ وعده روحانیسنج سه وعده مرتبط با تورم وجود دارد. دو وعده مربوط به انتخابات سال ۱۳۹۲ (مهار تورم و رساندن تورم به زیر ۲۵ درصد) است و یکی محصول کارزار انتخابات ۱۳۹۶(حفظ تورم تکرقمی) است. هر سه وعده در وضعیت «محقق نشده» قرار دارند.
حسن روحانی سال ۱۳۹۲ دولت را با نرخ تورم ۳۳ درصدی که تا آن روز بالاترین نرخ تورم در ۲۰ سال اخیر را داشت تحویل گرفت و ظرف دو سال، در اردیبهشت سال ۱۳۹۵ آن را به ۶.۸ رساند و وعده کرده بود که تورم تک رقمی را حفظ میکند ولی نه تنها موفق به این مهم نشد بلکه رکورد تازهای را ثبت کرد که پیش از این سابقه نداشته است. نرخ تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت ۱۳۹۸ رکورد ۵۰ درصد را رد کرد و نرخ تورم دوازده ماهه در شهریور سال ۱۳۹۸ از ۴۱ درصد گذشت. این میزان تورم دستکم در ۲۰ سال گذشته بیسابقه است.
۲- جذب سرمایهگذاری خارجی
دولت حسن روحانی با وعده جذب سالانه ۸ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی، پا به میدان گذاشت و در حالی که در سال اول ۳.۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب شده را ثبت کرد اما در این حوزه نیز با افت و خیز زیاد مواجه شد.
بیژن زنگنه وزیر نفت دولت حسن روحانی روز ۳۰ تیر ۱۳۹۹ اعتراف کرد که هیچکس حاضر به سرمایهگذاری در ایران نیست. او گفت: «الان هیچ کشوری حاضر به امضای قرارداد با ما نیست و ما از ظرفیت شرکتهای ایرانی برای توسعه میادین نفتی و گازی خود استفاده میکنیم.»
۳- گردشگری
افزایش سالانه ۱ میلیون گردشگر خارجی، از دیگر وعدههای امید بخش حسن روحانی برای بهبود کسب و کار در ایران و کاهش نرخ بیکاری بود. او در سال ۱۳۹۷ توانست به رکورد ۷ میلیون ۲۹۵ هزار توریست دست یابد، و آن را در سال ۱۳۹۸ به بالای ۸ میلیون برساند، اما در سال ۱۳۹۹ این موفقیت نیز تحت تاثیر کرونا به یکباره به کما رفت.
۴- بحران مسکن
تامین مسکن ارزان و مهار قیمت آن، برخلاف دیگر وعدههای حسن روحانی در هیچ مقطعی توفیقی به همراه نداشت. یعنی اگر دیگر شاخصها بالا و پایین داشت، در بحث گرانی مسکن و دسترسی مردم به مسکن، هر سال اوضاع بدتری را تجربه کرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی در گزارشی با عنوان «چند سال طول میکشد خانه دار شویم؟» به بررسی شاخص طول دوره انتظار برای خانه دار شدن پرداخته و مینویسد: «شاخص دسترسی به مسکن در بهترین حالت در سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰، حدود چهار سال بوده است. یعنی قیمت یک واحد مسکونی ۷۵ متری تقریباً چهار برابر متوسط درآمد سالانه خانوار بوده است. محاسبات ما بر اساس دادههای مرکز آمار ایران و وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد این شاخص در سال ۱۳۸۸ معادل هشت بوده که در سال ۱۳۹۶ به ۱۰ و در سال ۱۳۹۷ به ۱۴ سال رسیده است.»
نموداری که نشان میدهم رشد قیمت مسکن در مقایسه با رشد درآمد خانوار، صاحب خانه شدن را دست نیافتنی تر کرده است. حال اگر به این نمودار آمار سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ را نیز اضافه کنیم اوضاع وخیم تر میشود. به نوشته خبرگزاری ایسنا متوسط قیمت مسکن شهر تهران در دی ماه سال ۱۳۹۸ معادل ۱۳.۸ میلیون تومان در هر متر مربع بوده که نسبت به ماه قبل ۳ درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۲ درصد افزایش داشته است. این رقم در سال ۱۳۹۹ مجدد رشد ۳۳ درصدی را تجربه و به متوسط ۱۶.۵ میلیون تومان در هر متر مربع رسید.
به این شاخصهای میشود شاخص بیکاری، نرخ فلاکت، نرخ ارز و نرخ رشد اقتصادی را هم اضافه کرد ولی در نتیجه تغییری حاصل نمیشود چرا که تمام این شاخصها در دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی، شکست را تجربه کرد.
چرا حسن روحانی به این روز افتاد؟
اول- برجام و خروج آمریکا از آن
عمده تمرکز دولت حسن روحانی، در دوره اول ریاست جمهوری اش، حل مساله هستهای و امضای توافقنامه چندجانبه برجام بود که به این مهم نیز دست یافت. دولت روحانی روی ارزآوری ناشی از رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاری خارجی، رونق فضای کسب و کار و کاهش فقر به عنوان دستاوردهای برجام حساب زیادی باز کرده بود و اتفاقا موفقیتهای حاصله در دولت اول نیز تا حدود زیادی مرهون همین اقدام مثبت بود. اتفاقی که علاوه بر گشایش اقتصادی، امید مردم را نیز به زندگی افزایش داد اما انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و خروج یکجانبه او از این توافقنامه و به تبع آن بازگشت و البته تشدید تحریمها، تمام رشتههای دولت روحانی را پنبه کرد.
منبع اینفوگرافی: روزنامه مردم سالاری
دوم- تغییر اردوگاه در فردای انتخابات ۱۴۰۰
شواهد نشان میدهد که حسن روحانی در دوره دوم ریاست جمهوریاش، تغییر جهت داد. روحانی که با خروج آمریکا از برجام خود را در موقعیت ضعف میدید و دیگر نیازی به حمایت اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی خود احساس نمیکرد، ترجیح داد به رهبر ایران نزدیک و خود را با سپاه هماهنگ کند.
«افزایش ناگهانی قیمت بنزین»، «تغییر جهت دولت در سیاست خارجی» نشست و برخاستهای مداوم جواد ظریف با مجاهدین یمنی و سوری و لبنانی و سفرهای مکرر او به روسیه»، «پذیرش انجام مذاکرات بین المللی از سوی قاسم سلیمانی و علی لاریجانی به جای مقامهای دیپلماتیک دولتی» و «خودداری از دیدار با دونالد ترامپ به رغم وساطت مقامهای ارشد اروپایی و اصرار رئیس جمهور فرانسه و انگلستان» و «بی عملی در برابر رد لوایح ۴ گانه مبارزه با پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم و الحاق به FATF توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام»، شرایطی ایجاد کرد که دولت در گوشه رینگ قرار گرفته و در اجرای برنامههایش ناتوان بماند.
او از سوی دیگر با تصفیه دولت در دوره دوم، هماهنگی بیشتر با سپاه پاسداران را در دستور کار قرار داد. کنار گذاشتن حجتی، آخوندی، کرباسیان، نعمت زاده و قاضی زادههاشمی و سپردن فرمان دولت به نوبخت و واعظی و آوردن وزرای تازهکار همچون نمکی، دژپسند، حاجی میرزایی و خاوازی که پیشتر سابقه وزارت نداشتند، امکان هرگونه سیاستورزی عملگرایانه که بتواند دولت را از چالشهای پیش رو نجات دهد گرفت.
سوم: رویارویی با معترضان
دی ماه ۱۳۹۶ را باید پایان روحانی برشمرد، زمانی که مردم بازمانده از مخارج سنگین زندگی، دست به اعتراض زدند و به جای همدلی و همراهی رئیس جمهور با زبان برنده او روبهرو شدند و آشوب طلب خوانده شدند، دولت روحانی از بدنه حامی خود فاصله گرفت و در پی آن در آبان ۱۳۹۸ این شکاف به اوج رسید و در ادامه دروغ گویی در خصوص شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی، سبب شد تا دولت روحانی بدون اینکه در میان قدرتمندان صاحب جایگاهی شده باشد، بدنه اجتماعی خود را نیز از دست دهد و بدون کمترین محبوبیت و مقبولیتی ماههای آخر ریاست جمهوری اش را طی کند.
چهارم- کرونا
کرونا را باید تیر خلاص به دولت روحانی دانست، اتفاقی غیرمنتظره که نه ایران، بلکه دنیا را با یک چالش بزرگ روبهرو کرد. فارغ از میزان درایت دولت در کنترل و مهار کرونا و مدیریت کشور در دوره شیوع این ویروس، باید پذیرفت که دولتهای توسعه یافته با اقتصادی پایدار هم در برابر کرونا آسیب پذیر نشان دادند چه رسد به دولت ورشکسته و متزلزل ایران که به سختی زیر فشار تحریمها در حال دست و پا زدن است.
دولت روحانی در چند ماه پیش رو تا انتخابات، علاوه بر چالشهای خرد و کلان کشور، با یک چالش بزرگ دیگر به نام «مجلس یازدهم» که اکنون «محمد باقر قالیباف» رقیب سرسخت انتخاباتیاش بر کرسی ریاست آن نشسته، روبهرو است. قطعا مجلس با طرح سوالها و احضار های متعدد وزرا، اجازه تمرکز به دولت نخواهد داد. تا اینجای کار که هنوز عمر مجلس به ۲ ماه نرسیده ۲۳۰ سوال از وزرا توسط هیات رئیسه مجلس اعلام وصول شده و حدود ۲۰۰ نماینده طرح سوال از رئیس جمهور را امضا کردهاند. بنابراین دولت بیش از آنکه در این ماههای پیش رو، به فکر اجرای برنامههای خود و یافتن راهی برای برون رفت از بحران کرونا باشد، باید به این بیاندیشد که با این مجلس و چهرههایی که از هم اکنون خود را صاحب کرسی ریاست جمهوری میدانند و هر روز یک چالش تازه از جنس چالش «واگذاری کیش به چین» را برایش تدارک دیدهاند چگونه کنار بیاید. سال سخت روحانی فرا رسیده است.