تراژدی دختر آبی؛ آیا مناقشه حضور زنان در ورزشگاهها به پایان نزدیک شده؟
«حضور زنان در ورزشگاهها» یکی از وعدههای روحانی در انتخابات ۱۳۹۶ است. وعدهای که امروز با گذشت دو سال از عمر دوره دوم روحانی، نه تنها محقق نشده، بلکه رنگ و روی بحرانی به خود گرفته و ابعاد سیاسی، اجتماعی، امنیتی و حتی بینالمللی پیدا کرده است.
خودسوزی دختر آبی، سحر خدایاری در حالی که به دلیل حضور در ورزشگاه تحت پیگرد قانونی قرار گرفته بود، حسایتهای عمومی را برانگیخته و واکنشهای داخلی و خارجی زیادی در پی داشته است.
دولت روحانی در حال حاضر به شدت هم از سوی افکار عمومی و هم از سوی مجامع بینلمللی تحت فشار است. موانع حضور زنان در ورزشگاهها هم به وقت خود باقی است. نشانهای از عقبنشینی مخالفان پرنفوذ حضور زنان در ورزشگاهها دیده نمیشود و برخی مراجع مذهبی و جریانهای قدرتمند سیاسی همچنان سر موضع خود باقی ماندهاند و به طور فعال با حضور زنان در ورزشگاهها مخالفت میکنند. این موانع از زمان عمومی شدن این مطالبه همواره وجود داشته. حتی اقدامات جسته و گریخته دولت پیش از روحانی هم که تحت حمایت اصولگرایان بود، برای گرفتن مجوز حضور زنان در ورزشگاهها به جایی نرسید.
به نظر میرسد این وضعیت نمیتواند دوام داشته باشد. حجم فشار افکار عمومی در داخل و خارج ایران و همین طور پیگیری فعالانه نهادهای بینالمللی، کار را به جایی رسانده که به نظر میسد موعد تعیین تکلیف ماجرا فرا رسیده و به زودی یکی از طرفین این جنگ چند ساله، پیروز قطعی خواهد شد. یا تلاش و مبارزه زنان به نتیجه خواهد رسید، یا جمهوری اسلامی ایران در پی رسوایی خودسوزی یک زن جوان و تحمیل هزینه به زنان دیگر، پیه تحریمهای ورزشی را هم به تن خواهید مالید و همچنان راه ورود زنان به ورزشگاهها را سد خواهد کرد.
موضع دولت روحانی در این میان چیست؟
درباره موضع دولت نمیتوان قضاوت قطعی کرد. قاعدتا روحانی باید موافق حضور زنان در ورزشگاه است. او هم وعده انتخاباتی صریح در این زمینه دارد و هم شخصا به رئیس فیفا قول داده موضوع را حل کند. دلیل محکمی برای تغییر موضع شخصی او وجود ندارد، اما آن طور که به نظر میرسد، تا الان این وعده در اولویت قرار نداشته است. اما حالا به نظر میرسد بعد از بحرانی شدن ماجرا، دولت روحانی ناگزیر از رویارویی با این وعده پشت گوش انداخته است.
آیا استراتژی خاصی برای حل و فصل این بحران در دولت وجود دارد؟
پاسخ این سوال بر اساس شواهد و قرائن منفی است. نهتنها نشانهای از برنامهریزی برای راضی کردن مخالفان قدرتمند حضور زنان در ورزشگاهها دیده نمیشود که حتی اظهار نظرهای ضد و نقیض و حساسیتبرانگیز مقامهای دولتی، نشان از آشفتگی یا دو دستگی در دولت دارد.
یک هفته پس از وقوع خود سوزی دختر آبی، و در حالی که بسیاری انتظار واکنش فعالانه شخص روحانی به نفع تحقق این وعده را داشتند، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری اعلام کرد: «با فضای فعلی که طرفداران این تیمها علیه یکدیگر فحش میدهند و درگیری وجود دارد، حضور بانوان در ورزشگاهها به مصلحت نیست». او یک روز بعد تلاش کرد این جمله را این طور اصلاح کند:
«دیروز در حیاط دولت در تایید حضور خانمها در ورزشگاهها سخن گفتم؛ حتی در آن قسمت که عنوان کردم در شرایط فعلی به دلیل وجود فحاشی در استادیومها این حضور را به مصلحت نمیدانم، بلافاصله از تمهید وزارت ورزش و جوانان برای تغییر شرایط سخن گفتم و تاکید کردم که دولت وزیر ورزش را مامور کرده تا همین شرایط را نیز مدیریت کند تا خانمهای محترمه علاقهمند به حضور در ورزشگاهها بتوانند در شرایطی مناسب، مسابقات را در استادیوم تماشا کنند؛ لذا عمده اظهارات، ایجابی و در راستای تحقق این مطالبه بود. با توجه به اینکه برای بازیهای ملی زیرساختهای لازم فراهم شده، امیدوارم با حسن مدیریت مسئولان و لیدرها و سایر تماشاگران حاضر در ورزشگاهها، این امکان برای بازیهای باشگاهی نیز فراهم شود».
سردرگمی یا دو دستگی؛ دولت برای حل و فصل این بحران چه میکند؟
این گفته البته سبب نشد تا انتقادها فروکش کند، کما اینکه اظهارات سایر مقامهای دولتی، از جمله علی ربیعی، سخنگوی دولت، به عنوان موضع فعال دولت برای تحقق به این وعده تعبیر شوند.
همان زمانی که واعظی از عدم آمادگی ورزشگاهها سخن میگفت علی ربیعی سخنگوی دولت، از تصمیم دولت مبنی بر آزادی ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات ملی و لیگ فوتبال ایران و همین طور آمادگی همه ورزشگاهها برای میزبانی از زنان سخن میگفت.
این گفتههای ضد و نقیض در بهترین حالت نشانه سردرگمی دولت برای مواجهه با بحران است. البته میتواند نشانه دو دستگی و اختلاف نظر جدی در حلقه اطرافیان روحانی هم باشد؛ دو گروهی که یکی به دنبال همراهی با جریانهای قدرتمند مذهبی و سیاسی مخالف حضور زنان در ورزشگاه است و دیگری تحقق وعده را به صلاح دولت میداند.
صرف نظر از اینکه این تحلیل چقدر درست است، آنچه مسلم است این وضعیت یک بام و دو هوا نمیتواند ادامه داشته باشد. همه نگاهها در داخل و خارج از ایران به دولت دوخته شده است.
آیا افزایش فشارها نتیجه میدهد؟
واکنش گسترده افراد، تیمها، سازمانها و نهادهای شناخته شده ورزشی در تمام دنیا به خودسوزی دختر آبی و طرح مطالبه پیگیری فعالانه ماجرا از سوی فیفا، نشان از شکلگیری یک مطالبه عمومی برای اعمال فشار به ایران برای ورود زنان به ورزشگاهها است. این مساله البته مدتها است که از سوی نهادهایی مانند فیفا پیگیری میشود، اما به نظر میرسد افزایش حساسیت عمومی، عملا اهرم فشار را هم سنگینتر میکند.
جیانی اینفانتینو رئیس فیفا از زمستان دو سال پیش تا الان شخصا پیگیر ماجرا است:
او در اسفند ۱۳۹۶ پیش از تماشای مسابقه بین دو تیم پرسپولیس و استقلال در تهران با حسن روحانی دیدار کرد و به رسانهها گفت روحانی به او وعده داده مساله ورود زنان به ورزشگاهها به زودی حل شود.
اینفانتینو در آبان ۱۳۹۷ پس از تماشای بازی پرسپولیس و کاشیمای ژاپن که با حضور تعداد محدودی خانم در ورزشگاه آزادی برگزار شد، از قدمهای اولیه برای ورود زنان به ورزشگاهها ابراز خرسندی کرد.
رئیس فیفا در خرداد ۱۳۹۸ پس از برگزاری بازی دوستانه ایران و سوریه، در نامهای به رئیس فدراسیون فوتبال، نسبت به محقق نشدن وعده حضور زنان در ورزشگاهها اعتراض کرد.
آخرین روز خرداد ماه خبر اولتیماتوم رسمی فیفا در رسانهها منتشر شد. به ایران هشدار داده شده بود اگر مساله ورود دختران به ورزشگاهها را حل نکند از مسابقات بین المللی کنار گذاشته میشود.
و سرانجام روز بیستم شهریور ماه فیفا اعلام کرد هیاتی را برای بررسی این مساله به ایران اعزام کرده است.
جلوه جواهری از فعال حقوق زنان که طی سالهای گذشته تلاشهایی برای برابری حقوق زنان داشته در خصوص وفاداری روحانی به وعدههای انتخاباتی در حوزه زنان به «روحانی سنج» میگوید:
«در زمینه قوانین و حقوق اجتماعی، دولت روحانی هیچ دستاوردی نداشته، برای همین اصلا طبیعی است که بگوییم برای زنان اوضاع هیچ فرقی نکردهاست. نه گشت ارشاد برچیده شد و نه خواستههای دیگر زنان چون رفتن به استادیومها پاسخ داده شد. درست است که زنان یک روز توانستند به تماشای مسابقه فوتبال بروند ولی خب پیش از دولت روحانی، زنان به راحتی میتوانستند برای تماشای والیبال به استادیومها بروند و اینکه یک روز به آنها مجوز ورود محدود داده شود، عمل به وعدهها نیست و در مقایسه با حقوق از دست رفته زنان هیچ است و اهمیتی ندارد و فقط جنبه شعارگونه دارد. آن هم به نظر من فقط در اثر تلاش زنان و پافشاری آنان برای دریافت حقشان بود که تا حدودی ثمر داد.»
این فعال حقوق زنان، نیز بر این باور است که تحقق وعدههای روحانی در حوزه زنان، زمانی محقق میشود که دولت تحت فشار قرار گیرد.
حتی مسئولان دولتی هم این فشارها را موثر میدادند، چنانکه مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان معترف است:
«نیتمان این است که به خاطر الزامات بینالمللی و به خاطر مطالباتی که وجود دارد و حقوقی که زنان ما دارند، این اتفاق رخ دهد. هم الزامات بینالمللی را در نظر میگیریم و هم مطالبات اجتماعی و داخلی را و هم حق و حقوقی را که زنان دارند. همانطور که زنان حق دارند مثل آقایان به سینما، کنسرت، تئاتر و پارک بروند، حق دارند به استادیومها هم بیایند».
و سرانجام تراژیک دختر آبی…
تا الان بسیاری از زنان ایرانی برای تحقق مطالبه ورود به ورزشگاهها هزینههای زیادی پرداخت کردهاند؛ شاید بیش از همه سحر خدایاری که حق تماشای فوتبال به قیمت جانش تمام است. داستان دختر آبی تلخ، یکی از تلخترین و تاثیرگذارترین داستانهای تاریخ معاصر مبارزه زنان برای برخورداری از حقوق شهروندی است.
حالا جنبش زنان و مبارزه چند ساله آنها برای ورود به ورزشگاه، یک قربانی هم دارد. اما آیا مناقشه حضور زنان در ورزشگاهها به نفع زنان پایان خواهد یافت.