آیا ژاپن میانجی خوبی میان آمریکا و ایران است؟
پژمان تهوری/ روزنامهنگار
شینزو آبه نخستوزیر ژاپن امروز، ۲۲ خرداد به تهران سفر میکند. این سفری است که بعد از سفر ترامپ رئیسجمهوری آمریکا به ژاپن، همه انتظار آن را میکشند، چرا که ترامپ در سفر خود به ژاپن و در کنفرانس مشترک خبری با شینزو آبه، اعلام کرد ژاپن میتواند میانجی میان آمریکا و ایران باشد. او گفت: «بر این باورم که ایران مایل به مذاکره و گفتوگو است و اگر آنها مایل به مذاکره باشند، ما نیز حاضریم مذاکره کنیم. خواهیم دید که چه اتفاقاتی خواهد افتاد ولی یک واقعیت را میدانم و آن اینکه نخستوزیر ژاپن روابط بسیار نزدیکی با رهبری ایران دارد، کسی نمیخواهد شاهد رخ دادن اتفاقات هولناک باشد، بهخصوص من».
اگرچه ناظران به انتظار نتایج میانجیگری ژاپن و نقشی که این کشور در حل مساله ایران و آمریکا قرار است ایفا کند، نشستهاند، روزنامه ژاپن تایمز، ایفای نقش میانجی گری توسط نخستوزیر ژاپن را رد کرده و نوشته: «شینزو آبه به عنوان یک میانجی دیپلماتیک یا حامل پیامی از سوی رئیسجمهوری آمریکا به ایران سفر نخواهد کرد و این سفر به منظور کاهش تنشهای موجود انجام میگیرد». ادعایی که پس از اعلام نقش ژاپن توسط ترامپ و در حضور شینزو آبه، دور از انتظار بود، چرا که حداقل روشن است که ژاپن حامل پیام رئیسجمهوری آمریکا برای ایران خواهد بود و قطعا ترامپ منتظر دریافت پاسخ از سوی شینزو آبه است.
در این مقاله میکوشیم به این سه پرسش کلیدی پاسخ دهیم:
- آیا حل منازعه میان ایران و آمریکا به میانجی نیاز دارد؟
- آیا ژاپن میانجی خوبی خواهد بود یا به عبارتی ژاپن شرایط میانجیگری میان ایران و آمریکا را دارا است؟
- ژاپن چه نقشی میتواند در منازعه میان ایران و آمریکا ایفا کند؟
۱- آیا منازعه موجود میان ایران و آمریکا به میانجی نیاز دارد؟
اول؛ میدانیم منازعه معمولا در یک سطح نمیماند. منازعه از یک نزاع حداقلی شروع و به مرور میتواند به سطوح بالاتر برود. بنابراین باقی ماندن در منازعه یعنی افزایش احتمال کشاندن نزاع به خشونت. پس اگر طرفین نتوانند مساله خود را حل کنند، ورود شخص سوم در منازعه مفید و گاهی لازم است. بنابراین پرسش این است که آیا ایران یا آمریکا به دنبال استراتژی خشونتآمیز هستند یا در پی روشی مسالمتجویانه میگردند؟ طرفین پیش از این اعلام کردهاند دنبال خشونت نیستند و ترجیح میدهند این منازعه به طور مسالمتآمیز حل شود، پس باید از ورود میانجی استقبال کنند.
دوم؛ در هر منازعهای ورود میانجی ضروری یا ممکن نیست، چرا که به نسبت سطح منازعه، نقش مداخلهگر نیز متفاوت است. اما اینجا پرسش این است که چه زمانی به میانجی نیازمندیم؟ در پاسخ باید گفت وقتی که:
-
- مذاکره به بنبست میرسد؛
- ارتباطات طرفین تعارض قطع است؛
- اعتماد بین دو طرف وجود ندارد؛
- آمادگی حل تعارض حداقل در یک طرف وجود ندارد؛
- تعارض میان چند گروه وجود دارد یا چند وجهی است؛
تمام این شرایط نشان میدهد که ورود میانجی در نزاع میان ایران و آمریکا، امری حیاتی است اما آیا ژاپن میتواند میانجی خوبی میان ایران و آمریکا باشد؟
۲- آیا ژاپن شرایط میانجیگری میان ایران و آمریکا را داراست؟
قبل از پاسخ به این پرسش، لازم است به تعریف میانجی دقت کنیم. میانجی، مداخلهگری است که نه قدرت فیصلدهنده را دارد، یعنی مثل قاضی دادگاه نیست که حکم دهد و مساله را حل کند و نه همچون تسهیلگر، فاقد اختیار است، که تنها شرایط گفتوگو را مهیا میکند. بنابراین میانجی به لحاظ قدرت مداخله، موقعیتی بینابینی دارد. یعنی میتواند در تعارض مداخله کند به نحوی که منازعه را حل یا مدیریت کند. در واقع نقش میانجی ارتقای عدالت و صلح است. کار میانجی این است که فضای رابطه را از موقعیت مناقشه به موقعیت مسالمتآمیز برساند، اما باید توجه داشت که موفقیت میانجی به دو اصل مهم بستگی دارد:
اول: قدرت طرفین مناقشه و میزان توازن آن؛ و دوم: میزان آگاهی طرفین مناقشه از خواستها.
ژاپن به عنوان کشوری که:
- رابطهای دوستانه با دو طرف منازعه (ایران و آمریکا) دارد؛
- بیطرف است (یا طرفین احساس بیطرفی نسبت به آن دارند)؛
- خواست طرفین را میشناسد؛
- تا حدودی با فرهنگ طرفین آشنا است؛
واجد ویژگی های مثبت یک میانجی خوب است، اما شاخصههای منفی متعددی نیز برای ایفای نقش میانجی در چنین منازعهای وجود دارد که کار را سخت میکند، از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
- توازن قدرت میان طرفین برقرار نیست و ژاپن نمیتواند این توازن را برقرار سازد. چرا که نه قادر است بر قدرت ایران بیافزاید و نه از قدرت آمریکا کسر کند. یا به عبارت دیگر نه ایران، چندان در مبادلات تجاری و اقتصادی ژاپن، نقش کلیدی دارد که برایش مهم باشد و نه از قدرتی برای تاثیرگذاری بر سیاستهای واشنگتن برخوردار است که بخواهد از آن استفاده کند.
- میانجی زمانی میتواند مذاکره را به سرانجام برساند که طرفین نفعی برای خود در این مذاکره قائل باشند. وقتی رهبر ایران به صراحت میگوید مذاکره با آمریکا برای ما فایدهای ندارد ضرر هم دارد، ژاپن قادر به تاثیرگذاری بر چنین برداشتی از مذاکره نیست.
- حل مساله توسط میانجی از طریق درک صحیح روابط طرفین و دانستن چگونگی دینامیک این رابطه حاصل میشود. میانجی با توجه به خواستههای طرفین و یافتن چگونگی اثرگذاری بر طرفین، دستیابی به توافق را ممکن میکند. اما وقتی یک طرف از سیب صحبت میکند و طرف مقابل از پرتقال، میانجیگری جواب نخواهد داد. در عرصه عمل، میانجی باید نشان دهد که خواست هر یک، خواست طرف دیگر هم هست، انگیزه مثبت تزریق کند، فعالان واقعگرا را به عنوان طرفین دعوا وارد بازی کند، هزینه فایده توافقات را برای طرفین روشن کند، بهترین راه حل را ارائه کند و بتواند امکان معامله روی خواستهای طرفین ایجاد کند. اما وقتی طرفین خواست یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند و موضوع منازعه را «خط قرمز» خود اعلام میکنند یعنی بنبست مذاکره توسط میانجی شکسته نخواهد شد.
- ژاپن قدرت تاثیرگذاری بر هیچ یک از طرفین منازعه را ندارد. ایران «استراتژی مقاومت» را برگزیده و آمریکا «استراتژی فشار حداکثری» را انتخاب کرده است. در چنین حالتی به نظر نوع مداخله ژاپن نمیتواند از جنس میانجی باشد.
۳- ژاپن چه نقشی میتواند ایفا کند؟
همانطور که پیشتر گفته شد، بسته به سطح منازعه، جنس مداخله نفر سوم نیز متفاوت است. مداخلهگر در منازعه میتواند یکی از این نقشها را عهده دار باشد:
وادار کننده؛ داور یا فیصل دهنده؛ میانجی؛ موقعیت حقوقی مثلا دبیرکل سازمان ملل؛ تسهیلگر؛ کارشناس؛ و مشاور.
بیشترین قدرت را در حل منازعات، وادارکننده و کمترین نقش را مشاور دارد. قطعا ژاپن در موقعیتی نیست که نقشی پررنگتر از میانجی ایفا کند چرا که قدرت و موقعیت تصمیم گیری و وادار کنندگی ندارد. اگر ژاپن نتواند میانجی باشد (که به نظر میرسد واجد شرایط میانجیگری نیست) موقعیت حقوقی خاصی هم ندارد که بتواند از آن برای حل مساله استفاده کند، بنابراین در فضای موجود بیشترین نقشی که میتواند ایفا کند، «تسهیل گری» است.
تسهیلگر، مداخلهگری است که کمک میکند طرفین به فهم مشترک از خواست یکدیگر برسند. حضور تسهیلگر در پروسه مذاکره چندان رسمی و تعیینکننده نیست ولی حضورش عامل روان شدن فرایند مذاکره و تشویق طرفین به گفتوگو است. تسهیلگر میتواند جلسه گفتوگو را مدیریت کند، اما بیش از این قادر به نقشآفرینی نیست.
از گزارش ژاپن تایمز هم همین برمیآید که ژاپن تنها برای اعلام هشدار نسبت به عواقب باقی ماندن در منازعه به تهران سفر میکند. به نظر نمیرسد ژاپن ابتکار خاصی برای مداخله میان ایران و آمریکا در اختیار داشته باشد و بتواند نقشی بیش از یک تسهیلگر ایفا کند.
آبه میآید که تهران را از عواقب بالا گرفتن خشونت آگاه سازد و احتمالا از امتیازهایی که ممکن است واشنگتن در این مذاکره به ایران بدهد سخن بگوید، امتیازاتی که ممکن است برای تهران جذاب باشد ولی دور از ذهن است که بیش از این ژاپن بخواهد در این منازعه مداخله کند.
اگر ژاپن قول امتیازات ویژه و وسوسهبرانگیز از واشنگتن دریافت و به عنوان کارت برنده با خود به تهران بیاورد، و بتواند اعتماد تهران را جلب کند، میتواند در مقام تسهیلگر، طرفین را به حضور در میز مذاکره متقاعد و شرایط گفتوگو را فراهم کند، اما شواهد حتی چنین دستاوردی را نیز نشان نمیدهد.
به احتمال زیاد شینزو آبه روز جمعه، تهران را ترک میکند، در حالی که پیامی نه چندان امیدوارکننده برای واشنگتن و دیگر ناظران نگران بینالمللی به همراه دارد.