گزارش تحلیلی روحانیسنج درباره روابط اخیر روحانی و سپاه
حسن روحانی در جریان ارائه گزارش عملکرد ۱۰۰ روز نخست دولت دوازدهم در صدا و سیما، چندین بار به نیروهای مسلح (سپاه پاسداران) و جلسههای خود با فرماندهان ارشد قوای مسلح اشاره کرد. او با اشاره به اینکه در شرایط فعلی “وحدت، انسجام، توازن بین قوا و نیروهای مسلح” مهم است، خبر داد که در دولت دوازدهم تلاش او برای “مذاکره… با نیروهای مسلح چه سپاه، ارتش و بسیج بیشتر بوده و بیشتر هم خواهد بود”.
فارغ از این اشاره مبهم، روحانی در بخش دیگری هم به نیروهای مسلح (و درستتر: سپاه پاسداران) اشاره کرد. او گفت از هدفهای دولت دوازدهم واگذاری “بنگاههای اقتصادی” به مردم است، مسالهای که به گفته او غیر از دولت، باید از سوی “بخشهای عمومی غیردولتی” و “نیروهای مسلح” هم انجام شد و اضافه کرد آیتالله خامنهای نیز “کاملا موافق” است که چنین اتفاقی رخ دهد.
این تقریبا تمام سخنان روحانی درباره نیروهای مسلح و به شکل مشخص سپاه پاسداران بود. نهادی که اختلاف میان حسن روحانی و آنها در چهار سال گذشته غیرقابل انکار بوده است. با این حال پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، رابطه روحانی و سپاه پاسداران – دستکم در ظاهر – متحول شده است. تحولی که به عقیده برخی نشانهای از گردش روحانی به راست است. برخی از جلسه روحانی با فرماندهان سپاه پاسداران پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، به عنوان نقطه عطفی در چرخش روحانی یاد میکنند.
گرچه به نظر میرسد که شرایط بینالمللی در حال حاضر، باعث نزدیکی میان روحانی و سپاه پاسداران شده است، اما بعید است که این نزدیکی عمری طولانی داشته باشد. چه سابقه رویارویی سپاه پاسداران با روحانی در چهار سال نخست ریاستجمهوری او، چه تضادی که میان برنامههای حسن روحانی با منافع اقتصادی سپاه پاسداران دارد و چه اختلاف میان این دو درباره شکل برخورد با مسایل منطقه و بینالمللی، از جمله مواردی است که میتواند در آینده آتش اختلافها را پررنگتر کند.
با این حال نشانههای این اختلاف حتی در گزارش صد روزه روحانی هم مشخص بود: او – به سیاق سالهای گذشته – بر واگذاری “بنگاههای اقتصادی” به مردم اشاره و بر انجام این واگذاری از سوی “نیروهای مسلح” هم تاکید کرد. گرچه ادبیات روحانی و کلمههایی که برای بین سخنان خود انتخاب کرده بود، به نظر میرسید که با ملاحظه تمام و برای جلوگیری از هرگونه تنش انتخاب شده بود، اما احتمالا و با استفاده از تعبیرهایی که روحانی در سالهای گذشته استفاده کرده بود، میتوان منظور او را رمزگشایی کرد.
فروردین ماه سال ۹۶ روحانی در مراسم روز ارتش خواستار عمل کردن “نیروهای مسلح” به وصیت آیتالله خمینی برای پرهیز از حضور در مسایل سیاسی شده و گفته بود “ارتش” همواره به این توصیه عمل کرده است. او اضافه کرده بود: “ورود نیروهای مسلح در وسوسههای اقتصادی میتواند آنها را از هدفهای بلند دور کند. وسوسههای اقتصادی میتواند افکار فرماندهان و نیروهای مسلح را از وظیفه اصلی خود دور کند”.
روحانی تابستان سال ۹۶ و پس از انتخابات ریاستجمهوری، درباره خصوصیسازی و واگذاری بنگاههای اقتصادی به مردم براساس اصل ۴۴ قانون اساسی گفته بود: “بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت با تفنگ تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصیسازی نیست. از آن دولتی که تفنگ نداشت میترسیدند چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرات ندارد با آنها رقابت کند”. سخنانی که کنایه آشکاری به سپاه پاسداران بود و با واکنش اعضایی از ردههای مختلف این نیرو هم مواجه شد.
در جریان مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نیز روحانی انتقاد از سپاه پاسداران را ادامه داد. او خواستار اتحاد بین نیروهای مختلف جمهوری اسلامی شد و گفت: “آنجایی که خواستهایم برجام را به هم بزنیم؛ دیدیم چهکار کردند؛ آمدند چگونه شهرهای زیرزمینی نشان دادند تا برجام را به هم بزنند؛ روی موشک شعار نوشتند تا برجام را به هم بزنند؛ برای اینکه ما نتوانیم ۱۰۰ درصد استفاده کنیم”.
در جریان سخنرانیهای انتخاباتی نیز روحانی ضمن تاکید بر اینکه با “سپاه و بسیج” مشکلی ندارد، گفته بود صرفا خواستار عدم حضور آنها در “بازیهای سیاسی” است و اضافه کرده بود: “میخواهید دستگاه فرهنگی و خبرگزاری داشته باشید؟ میخواهید شرکت اقتصادی داشته باشید؟ ما مخالف نیستیم، ولی جای مردم را تنگ نکنید”.
بخشی از این سخنان روحانی البته در جریان رقابتهای انتخاباتی بیان شد، زمانی که به شکل معمول فضای سیاسی در ایران کمی بازتر و نامزدهای انتخابات عموما تندتر از حالت عادی سخن میگویند. با این حال نباید فراموش کرد که اختلافنظر میان روحانی – و در واقع طیف حامی او – با سپاه پاسداران ریشهدارتر از اختلافها در دولت جاری یا دولت یازدهم است. اختلافهایی که اگر قرار باشد به ریشههای نزدیکتر آن بپردازیم، میتوان به عملکرد روحانی در مقام مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت خاتمی، نزدیکی او به هاشمی رفسنجانی و رقابتش با چند تن از نیروهای مهم اصولگرا – از جمله قالیباف، جلیلی و رئیسی – اشاره کرد.
فراموش نباید کرد که در ماههای ابتدایی دولت یازدهم نیز برای زمان کوتاهی رابطه میان سپاه پاسداران و دولت روحانی بدون مشکل به نظر میرسید. با این حال پس از آغاز به کار جدی دولت، اختلافنظر میان دو طرف هر روز بیشتر از روز قبل شد. اختلافهایی که در مواردی منجر به انتقادهای شدید دو طرف از یکدیگر شد و حتی تعجب برخی ناظران را برانگیخت. در واقع برخی از سخنان و انتقادهای روحانی از سپاه پاسداران، شدیدترین مورد از این دست از سوی روسای جمهوری در ایران بوده است.
آنچه که ممکن است رویارویی میان سپاه پاسداران و روحانی را تشدید و حتی زمان بروز آن را جلو بیندازد، جدیتر شدن شایعههایی است که درباره دورخیز روحانی برای رسیدن به مقام رهبری پس از آیتالله خامنهای شنیده میشود. تقریبا با قاطعیت میتوان گفت که روحانی “گزینه مطلوب” سپاه پاسداران برای رهبری پس از آیتالله خامنهای نیست. در صورتی که قصد روحانی یا اطرافیان او در این زمینه جدی باشد، این مساله نیز میتواند به یکی از موارد رویارویی (در پشت صحنه) باشد.
به نظر میرسد گرچه در شرایط فعلی مجموعه شرایط باعث شده که دو طرف با یکدیگر از در آشتی وارد شوند، اما با توجه به خصوصیات، تجربهها و اتفاقهایی که در پیشروست، میتوان حدس زد که جو آرام فعلی، نه همیشگی که آرامش پیش از توفان باشد.