نگاهی به جایگاه دولت روحانی در آغاز سال ۹۷
احتمالا پس از انتخاب مجدد حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ کمتر کسی از میان حامیان او تصور میکرد وضعیت دولت در ابتدای سال ۹۷ به شکل فعلی باشد. در بسیاری از حوزهها دولت روحانی با مشکل مواجه است – که شاید مساله آنچنان جدیدی نباشد – اما آنچه که وضعیت را به نظر بدتر از سال گذشته کرده، فشارهایی است که از همهسو بر دولت وجود دارد.
هر چقدر حسن روحانی در ایام انتخابات سعی کرد بیانکننده مطالبات بخشی از جامعه باشد و خود را به آنها نزدیک کند و هر میزان که اسحاق جهانگیری در ایام انتخابات با موضعگیریهای خود توجه بخشهایی از رایدهندگان را به خود جلب کرد – و حتی برخی از او به عنوان نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ نام بردند – هر چه از روز رایگیری گذشت، امیدها به تغییراتی که روحانی و جهانگیری در ایام انتخابات وعده داده بودند کمرنگتر شد.
شاید به همین دلیل بود که به فاصله چند ماه پس از انتخابات ریاستجمهوری، موجی در شبکههای اجتماعی راه افتاد که برخی از رای خود به حسن روحانی ابراز پشیمانی میکردند. قدرت گرفتن محمود واعظی و کمرنگ شدن نقش جهانگیری – و به تبع آن اصلاحطلبان – در دولت، مواضع روحانی درباره گروهها و نهادهای مختلف – که گاهی در تضاد با سخنان او در روزها تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری بود -، افزایش فشارها بر ایران از سوی آمریکا و در خطر افتادن برجام، مشکلات اقتصادی دولت و اعتراض گروههای مختلف – از کارگرانی که حقوقشان را دریافت نکرده بودند تا زنان مخالف حجاب اجباری و دراویش – دولت روحانی را در وضعیت نامطلوبی قرار داده است.
تاثیر این اعتراضها صرفا در حوزه سیاسی نبوده است. برای نمونه اعتراضهای دی ماه در بیش از ۷۰ شهر ایران – که عمدتا مسایل اقتصادی از سوی مقامهای حکومتی به عنوان انگیزه اولیه آن عنوان شد – بر بررسی لایحه بودجه و تغییرات در آن در مجلس موثر بود، همانطور که این اعتراضها موجب شد دولت در نهایت – گرچه به شکل موقت – با فیلترینگ تلگرام موافقت کند. در کنار این مسایل، فشار بخشهایی از اصولگرایان در نهایت مقاومت محمدعلی نجفی را از بین برد و شهردار تهران استعفای خود را به شورای شهر ارائه کرده است.
همزمان فشارهای خارجی بر ایران، به خصوص درباره متن و حاشیه برنامه موشکی ایران – افزایش یافته است و به نظر میرسد کمکم اروپا نیز با آمریکا برای فشار بر ایران در این زمینه همسو شده است.
در دوران رهبری آیتالله خامنهای، هیچ رییسجمهوری نبوده که در دوره دوم ریاستجمهوری بتواند برنامههای خود را به سادگی پیش ببرد. هاشمیرفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و در حال حاضر حسن روحانی عمدتا با افزایش فشارها از سوی نهادهای انتصابی مواجه بوده و در پیشبرد برنامههای خود هم با مشکل مواجه شدهاند. از سوی دیگر همه دولتها در دوره دوم خود با فشارهای خارجی بیشتری مواجه بودهاند، فشارهایی که در نهایت موجب شده گروههای تندروی داخلی دست بالا را در مناسبات قدرت در ایران داشته باشند. به نظر میرسد مجموعه اتفاقهایی که در سال گذشته برای دولت روحانی رخ داده، نشاندهنده تکرار سناریویی مشابه است. سناریویی که پس از آن، حامیان و اطرافیان رییسجمهوری کمتر موفق به کسب مجدد قدرت شدهاند. آیا روحانی و اطرافیانش میتوانند این چرخه را بشکنند؟