سیر تحولات حق آموزش زبان مادری در ایران، در گفتوگو با کنشگران مدنی/ بخش اول
این گزارش اولین مطلب از چند گزارش تدوین شده توسط پژوهشگران سازمان غیرانتفاعی «اتحاد برای ایران» برای روحانیسنج است. تمرکز این گزارشها بررسی سیر تحولات حقوق شهروندی از منظر برخی کنشگران مدنی است. طبیعی است که میان نظرات مطرح شده توسط کنشگران مختلف تفاوتهایی باشد. این نظرات همچنین مواضع رسمی «اتحاد برای ایران» یا «روحانیسنج» نیستند.
آموزش زبان مادری و به رسمیت شناختن زبان گروههای اتنیکی* غیر فارس در ایران به عنوان مسألهای با ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاریخی طولانی دارد و موافقان و مخالفان آموزش زبان مادری هر دو موضعی سرسختانه بر سر آن دارند. یونسکو، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، برای دفاع از حق آموزش زبان مادری به عنوان یک حق شهروندی و جهانشمول ۲۱ فوریه هر سال را به عنوان روز جهانی زبان مادری اعلام کرده است.
پس از سلطنت رضا شاه و پروژه ملت سازی و همگون سازی ایرانیان خواست آموزش زبان مادری به عنوان واکنشی در برابر مرکزگرایی در میان اقوام ایرانی شکل گرفت. در جریان جنگ جهانی دوم و همزمان با اشغال خاک ایران توسط نیروهای انگلیس و روس، حکومت مرکزی در ایران تضعیف شد. جنبش دموکراتیک آذربایجان با رهبری جعفر پیشهوری و در کردستان با تاسیس جمهوری مهاباد توسط قاضی محمد اعلام خودمختاری و زبانهای ترکی آذری و کردی را به عنوان زبانهای رسمی این مناطق انتخاب کردند. در آذربایجان فرقه دموکراتیک کلیه مکاتبات رسمی و دادگاهها را به زبان ترکی آذری در آورد و گفت کسانی که این زبان را نمیدانند باید با مترجم در دادگاه حاضر شوند. فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد در کمتر از یک سال سرکوب شدند.
رحمان جوانمردی**، مدافع باسابقه حقوق اقلیتها در گفتگو با ما در مورد نگاه امنیتی به اقوام میگوید که «نگاه امنیتی به آموزش زبان مادری یا آموزش به زبان مادری، تنها در نظام جمهوری اسلامی و یا خاص یک دوره آن نیست، این نگاه نهادینه شده و سابقه آن به پروژه ملت سازی -یک دولت و یک زبان – یک مذهب و فرهنگ- در دوران مدرن بر میگردد. یعنی این نگرش و دید در دوران پیش از انقلاب نیز بر سیاستمداران ایرانی حاکم بود. ترس از تنوع و تکثر چه زبانی و چه فرهنگی که همچون بختک بر سر رهبران، حاکمان و سیاستمداران در ایران افتاده است از یک سو و قبول نداشتن حقوق مساوی میان شهروندان و انسانها فارغ از نژاد، مذهب، جنسیت، رنگ و زبان از سوی دیگر، قربانیان فراوانی داشته و پروندههای زیادی انباشته. در این دورهها، زیر و بالا اگر بوده نه از یمن عوض شدن تفکر پشت این دید، بلکه یا ناشی از مبارزات و مقاومت اقلیتها و گروههای اتنیکی بوده و یا ناشی از تغییر توازن قوا و تضعیف قدرت مرکزی نسبت به حاشیه. اگر تنها به وضعیت حقوق زبانی در ٢٢ سال گذشته از خاتمی تا امروز جمهوری اسلامی نگاه کنیم، بطور قطع میتوانیم از یک منحنی صحبت کنیم که با زیگزاگهای فراوان رو به بالا و بهبود رفته است. برای دیدن نمونه کافی است به لیست زندانیان محکوم به اعدام در زندانهای ایران یا به لیست زندانیان سیاسی با محکومیتهای سنگین نگاه کنید، بیشتر آنها از مناطق اتنیکی هستند و غالب آنها با پروندهسازی و بطور ناعادلانه در زندان هستند. این زندانیان چه بلوچ و چه عرب یا کورد و ترک یا ترکمن بخاطر تمایز زبانی، مذهبی و یا اعتراض، مقاومت و مقابله با ستمهای زبانی- فرهنگی- مذهبی از جانب حاکمان مورد قهر و در مظان اتهام و تنبیه قرار گرفته اند.»
یکی دیگر از مطلعین مسائل مربوط به زبان مادری که نخواست نامش منتشر شود (د. د) در گفتگو با ما تاکید کرد که در آذربایجان ایران در سال ۷۴ و در جریان انتخابات مجلس پنجم سخنرانیهای شورانگیز دکتر محمود علی چهرگانی که کاندیدای مجلس شده بود و اکثرا در دفاع از اصل پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی سخن میگفت جریان هویتطلبی را در آذربایجان تقویت کرد. اصل پانزدهم قانون اساسی تاکید دارد که «استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» اصل نوزدهم «همه مردم ایران را از هر قوم و قبیله که باشند» برابر میداند. البته یک روز قبل از انتخابات مجلس پنجم خبر انصراف چهرگانی رسید با این وجود او رای اول تبریز و چند شهر ترک نشین اطراف را به دست آورد هر چند نتوانست به مجلس راه پیدا کند.
خواست به رسمیت شناخته شدن زبان در دانشگاهها
د. د میگوید که جریان هویت طلب، بار دیگر در دوره اصلاحات و ریاست جمهوری محمد خاتمی فعالیت قابل ملاحظهای این بار در دانشگاهها آغاز کرد. با وجود تمام فشارها دانشجویان از گروههای اتنیکی مختلف توانستند شب شعر به زبان مادریشان برگزار کنند، کانون و نهادهای مختلف در دانشگاه تاسیس کنند و نشریات دانشجویی به زبانهای مادری در دانشگاهها منتشر شد.
رحمان جوانمردی در مورد وضعیت زبان مادر در دوران خاتمی تاکید میکند که «مطمئنا آزادیهایی که در دوران خاتمی در ایران تجربه شد، به ویژه توسعه رسانهها و نشریات دانشجویی که برخی نیز به زبانهای مادری منتشر میشدند بر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آن دوران، در مرکز و حاشیه اثر داشته است. در این دوره، رشد کلاسهای زبان مادری با ابتکار افراد و یا جامعه مدنی چشمگیر است. درعین حال فراموش نباید کرد که بسیاری از فعالین همین عرصه و از مناطق اتنیکی در دوره ٨ ساله دولت محمد خاتمی بازداشت و سپس به احکام سنگین از جمله مجازات مرگ محکوم شدند. در این دوره نقش برخی از نمایندگان اهل سنت را در باز کردن فضا برای طرح و پیگیری مطالبات از جمله مطالبات مربوط به حقوق زبانی، نباید نادیده گرفت. در دوران خاتمی نیز چون همه چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی مناطق اتنیکی به شکل و با دید امنیتی اداره میشد. از بارزترین نمونههای سرکوب در دوره خاتمی، به تظاهراتها و اعتراضات در بهار و تابستان ١٣٨٤ در اهواز و کردستان میتوان اشاره کرد. در هر دو مورد اعتراضات مسالمت آمیز مردم به خاک و خون کشیده شد.»
البته با آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد و بسته شدن فضای نهادها و نشریات دانشجویی، کار برای دانشجویان هویت طلب نیز سختتر شد. با این وجود اواخر دولت نهم و پس از اینکه نیروهای اصولگرا اکثر ارکان قدرت را قبضه کرده بودند نشانههایی از تغییر فضا برای فعالان هویتطلب اتنیکی نمایانگر شد. در سال هشتاد و هشت تیم تراکتورسازی تبریز که مالک آن سپاه پاسداران است به لیگ برتر فوتبال ایران راه پیدا کرد. حضور این تیم که جنبه هویتی برای مردم آذربایجان دارد، باعث شد شعارهای ترکی آذری به عرصه عمومی ورزشگاه آورده شود در کنار این حضور شورانگیز دهها هزار هوادار در استادیومها برای هر بازی جلوه هویتطلبانه و مطالبه زبان مادری را تقویت کرد.
در پنج خرداد سال هشتاد و هشت و چند روزی مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرد که دو واحد اختیاری به زبان مادری برای مناطق ترک و کردنشین افزوده شود با این شرط که فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر اجرای این طرح نظارت داشته باشد.
جوانمردی در مورد مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی میافزاید که این شورا «در روزهای پایانی دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد، آن ماده واحده را تصویب کرد و اجرای سمبلیک – ناقص آن در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد عملی شد. نباید فراموش کرد که این طرح ابتدا در مجلس ششم با تلاش نمایندگان کورد – سنی و با محوریت بهالدین ادب مطرح شد. اجرای اصول تعطیل شده ١۵ و ١٩ قانون اساسی سپس در تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری به ویژه در تبلیغات کروبی و موسوی به طور جدی مطرح شد و نهایتا احمدینژاد با پیش دستی «اختصاص و پیشبینی دو واحد درس زبان و ادبیات مربوط به زبانها و گویشهای محلی و بومی برای تدریس در دانشگاههای مرکز استانهای ذیربط» را مطرح و تصویب کرد.»
جوانمردی در ادامه تاکید میکند که «در رقابتهای انتخاباتی ٢٠ سال اخیر در کنار مسائل بسیار مهم چون مسأله هستهای یا مذاکره با غرب، مساله محرومیت، تبعیض و حقوق اقلیتها نیز مطرح شده است. طرح حقوق اتنیکی و اقلیتی در کارزارهای انتخاباتی یک دلیل اساسی دارد و آن مقاومت و خواست مردم در مناطق اتنیکی است که بر نتایج آرا در انتخابات و بر سپهر سیاسی تأثیر میگذارد. احمدینژاد که از آرای مردم در مناطق اتنیکی آگاه بود در آستانه انتخابات دور دوم ریاست جمهوریش تدریس این دو واحد درسی را تصویب کرد. نکته مهم دیگر وعدههای رقبای احمدینژاد یعنی کروبی و موسوی به جوامع اتنیکی و اقلیتی بود که احمدینژاد با تصویب آن ماده واحده بحساب خود از هر دونامزد دیگر پیش دستی میکرد.»
*کلمه «قوم» مورد توافق فعالین حقوق اقلیتهای ایران نیست و بر سر «گروه اتنیکی» توافق بیشتری وجود دارد.
**برای مطالعه متن کامل مصاحبه با رحمان جوانمردی به این پیوند مراجعه کنید: