برو به محتوای اصلی منوی اصلی را باز کن
مقاله‌ :

مصائب روحانی در روزهای آخر سال: تحلیل آخرین نطق رییس‌جمهوری ایران در ۱۳۹۷

سال ۱۳۹۷ بالاخره به ساعات پایانی خود نزدیک شده است. سالی سخت و دشوار هم برای مردم ایران که روز به روز عرصه بر آنها تنگ و تنگ‌تر شده است و هم برای حسن روحانی و دولت او که عملا به ورطه آشفتگی و ناکارآمدی مطلق در افتاده است.

رییس‌جمهوری ایران تلاش کرد در آخرین جلسه کاری دولت در سال ۱۳۹۷ مثبت حرف بزند و بگوید: «نسبت به آینده بسیار امیدوار» است، اما نه محتوا و نه لحن او نشانی از امیدواری نداشت. در عوض در صحبت‌های او نشانه‌های آشکاری از آشفتگی، استیصال و ناامیدی وجود داشت که می‌توان با بازخوانی آنها نتیجه گرفت موقعیت حسن روحانی در روزهای پایانی ششمین سال ریاست جمهوری‌اش تا چه اندازه سخت و ناپایدار است.

 

حسن روحانی در مقام کسی صحبت می‌کند که از قضاوت عمومی درباره خود آگاه است و از مردم می‌خواهد نه او، بلکه عوامل عدم موفقیت او را -در اینجا به طور مشخص در تحریم‌ها و شکست برجام – ببینند.

رییس‌جمهوری ایران ظاهرا تلاش می‌کند به همه اطمینان دهد دولت در حال تلاش برای مهار بحرانی‌ است که بر خلاف خواسته‌ دولت بر ایران تحمیل شده است. اما گویی خود آگاه است که این صحبت‌ها تاثیری در بازسازی چهره او در افکار عمومی ندارد. او می‌گوید: «هر چه لعنت دارید بر کسی بزنید که این شرایط را برای کشور به وجود آورد. آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و ارتجاع منطقه این شرایط را به وجود آوردند. اما می‌گویند مدیریت…»

این در حالی است که دو سال پیش در کوران رقابت‌های انتخاباتی روحانی در قامت کسی ظاهر شده بود که موفق شده بحران‌های بزرگ اقتصادی را در دولت یازدهم مهار کند و در آستانه ایجاد شرایط پایدار برای اقتصاد ایران است. اما با شروع دولت دوازدهم اوضاع به گونه‌ای دیگر پیش می‌رود. نخستین نشانه‌های التهاب ارزی در پاییز و زمستان ۱۳۹۶ ظاهر می‌شود. به رغم صحبت‌های اطمینان‌بخش روحانی، سقوط ارزش ریال آغاز می‌شود و با شتابی سریع در بهار و تابستان ۱۳۹۷، با خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریم‌ها، به اوج می‌رسد. روحانی مدعی است «دولت، مخصوصاً بانک مرکزی، توانست تا حدود زیادی قیمت ارز را کنترل کند و اجازه ندادیم به صورت نابسامان و بی‌ترمز ادامه یابد»، اما حقیقت آن است که میانگین قیمت ارز در نیمه دوم سال ۱۳۹۷، حدود ۳/۵ برابر بیشتر از سال ۱۳۹۵ است؛ درست مشابه وضعیتی که در سال ۱۳۹۱ برای محمود احمدی‌نژاد پیش آمده بود.  

سال ۱۳۹۷ سال از دست رفتن دستاوردهای دولت یکی پس از دیگری است. رویای تورم یک رقمی نقش بر آب می‌شود و رکورد تورم در دولت او شکسته شده است. اگرچه روحانی مدعی است «در دی ماه اوضاع را مهار کردیم و تورم ماهانه به ۱/۶ درصد رسیده است»، اما آمارهایی که او به آنها استناد می‌کند چیز دیگری می‌گویند. گزارش‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد رکورد تورم نقطه به نقطه، در بهمن ۱۳۹۷ شکسته شده و میزان افزایش قیمت‌ها طی یک سال به ۴۲/۳ درصد رسیده است. این عدد تنها یک دهم درصد کوچک‌تر از رکورد تورم احمدی‌نژاد در خرداد ۱۳۹۲ است؛ زمانی که بسیاری امیدوار بودند با تغییر دولت اوضاع بهبود پیدا کند؛ اما از بد ماجرا این بار تغییری هم در کار نیست. هنوز بیش از ۲ سال دیگر از عمر دولت دوازدهم باقی مانده و هیچ نشانه‌ای از بهبود اوضاع به چشم نمی‌خورد.

چشم‌انداز پیش روی ایران چندان روشن نیست. تمام برآوردها حکایت از ورود ایران به یک دوره رکود سنگین دارد، چنانکه صندوق بین‌المللی پول در آخرین پیش‌بینی‌های خود (پاییز امسال) پیش‌بینی کرده ایران جزو ۱۰ کشوری است رشد منفی را در سال ۲۰۱۹ تجربه می‌کنند و از این جهت بعد از ونزوئلا و  سودان جنوبی با رشد منفی ۳/۶ درصد در مقام سوم کشورهایی قرار دارد که با رکود و سقوط اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. در داخل هم مرکز پژوهش‌های مجلس هم در گزارشی کارشناسی پیش‌بینی کرده رشد اقتصادی ایران در سال آینده بین منفی ۴/۵ تا منفی ۵/۵ درصد باشد.

روحانی در این میان تلاش می‌کند تا جایگاه خود را محکم جلوه دهد. او برای دومین بار طی هفته‌های گذشته، با آب و تاب تعریف می‌کند که «فرماندهی» جنگ اقتصادی از سوی رهبر ایران به او واگذار شده، اما حقیقت آن است که حوزه اختیار و عملکرد او حتی در حد مدیریت بودجه سالانه محدود است. او حتی در این حد قدرت و اعتبار ندارد که کار تصویب لوایح پول‌شویی را برای راه‌اندازی کانال مالی با اتحادیه اروپا پیش ببرد، اما مانند کسی که در یک بن بست تمام عیار گرفتار شده و این ادعای نادرست را تکرار می‌کند که فرمانده جنگ اقتصادی خود او است.

حسن روحانی سال ۱۳۹۷ را در ناگوارترین شرایط در ۶ سال گذشته به پایان می‌رساند. او در آخرین نطق سالانه خود رییس‌جمهوری است که کسی -حتی خودش- به او اطمینان ندارد. رییس‌جمهوری که همه تلاش می‌کنند حساب‌شان را از او جدا کنند و در رسانه‌های رسمی به صراحت از خلع ید او صحبت در میان است.

این روزها دو چهره سیاسی از میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان اعلام کرده‌اند که محبوبیت حسن روحانی به زیر ۱۰ درصد رسیده است. علی صوفی، وزیر تعاون در دولت دوم سید محمد خاتمی و محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد در دولت اول محمود احمدی‌نژاد هر دو در تلویزیون ایران گفته‌اند محبوبیت روحانی در ایران به زیر ۱۰درصد رسیده است. این ادعا البته مطلقا غیرقابل اثبات‌ است به این دلیل بدیهی که که هیچ مرکز معتبری در ایران به طور عمومی اقدام به محبوبیت‌سنجی سیاست‌مداران نمی‌کند و طبیعتا هیچ فکت معتبری برای درستی‌سنجی آمار گفته شده وجود ندارد. اما می‌توان گفت وضعیت محبوبیت روحانی در حد و انداه‌ای است که دو سیاست‌پیشه از دو سر طیف‌ سیاسی ایران در میانه بحث درباره ناکارآمدی دولت، در تلویزیون، از افت شدید محبوبیت رییس‌جمهوری صحبت می‌کنند. یکی به صراحت از ایده حذف پست ریاست جمهوری حرف می‌زند و دیگری می‌گوید دولت اعتبارش را از دست داده، در حدی که کناره‌گیری اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهوری، می‌تواند اعتبار سیاسی جهانگیری و چه‌بسا اصلاح‌طلبان را بازسازی کند.

مشارکت کنید

آیا به نظر شما وضعیت وعده‌ای باید تغییر کند؟

اگر فکر می‌کنید وعده‌ای احتیاج به به‌روزرسانی یا تغییر وضعیت دارد می‌توانید با ما درمیان بگذارید.

متاسفانه این فرم احتیاج به یک مرورگر مجهز به JavaScript به‌روز شده دارد.